تقديم به او كه نبود ولي حس بودنش بر من شوق زيستن داد
دلم براي كسي تنگ است كه آفتاب صداقت را به ميهماني گلهاي باغ مي آورد و
گيسوان بلندش را به باد مي داد و دست هاي سپيدش را به آب مي بخشيد و
شعر هاي خوشي چون پرنده ها مي خواند
جمعه ۱۱ تیر ۹۵ ۱۳:۵۶
- ۱۱ بازديد
- ۰ نظر